نــہ تــرسے בر نـگـاھـش
نــہ اضـطـرابے בر פּجـوבش
نــہ عـشـقے בر سـرش
نــہ בرבے בر בلـش
فـقـط شـبـیـہ oــن قـــבم oــے زنـב،
ســایــہ ام،
خــوش بــہ حــالـش...
ايـــــــــن روزا دوســـــــــتــــــــ داشتــــــــن
بــــــــه حـــــــراج گذاشــــــــــته شده اســـت
همـــــه بــــه همــــــــه بـــــي بهــــــــانه
ميـــ گويـــــــند دوستــــت دارم
براي همـــــــــين اگـــــــر روزي ، جـــــــايي ، کســــــي
از صميم قلـب
گفتـــــــ دوستـــــــــت دارم
لــبــخند مي زنيــــــم و مي گوييــــــــم :
ممنــــون ...
آموختم که خداعشق است وعشق تنها خداست
آموختم که وقتی ناامید میشوم،
خدا با تمام عظمتش عاشقانه انتظارمی کشد
تا دوباره به رحمتش امیدوار شوم.
آموختم اگرتاکنون به آنچه خواستم نرسیدم،
خدا برایم بهترینش رادر نظرگرفته.
آموختم که زندگی سخت است ولی من از او سخت ترم ...
♥ از اين عكس خيلي خوشم مياد ♥
حریم دلت را
حرمت نگه دار
که در این روزگارهمه
در قلبها در رفت وآمدند
![]()
وقتی دل ارزش خودش را از دست بدهد
و چشمهایت دیگر اشکی برای ریختن نداشته باشد،
وقتی دیگر قدرت فریاد زدن را هم نداشته باشی،
وقتی دیگر هر چه دل تنگت خواسته باشد گفته باشی،
وقتی دیگر دفتر و قلم هم تنهایت گذاشته باشند،
وقتی از درون تمام وجودت یخ بزند،
وقتی چشم از دنیا ببندی و آرزوی مرگ بکنی،
وقتی احساس کنی تنهاترین هستی،
چشمهایت را ببند و از ته دل بخند
که با هر لبخند روحی خاموش جان میگیرد و درخت پیر جوان میشود.
یه روزی ما هم بیدار میشیم ! یه روزی هممون روی این سنگ می خوابیم و غسال با اون لیف سفید و بلندش برامون لالایی می خونه ! انگار نمی دونه که بیدار شدیم و دیگه خوابمون نمیبره **** بدا به حال کسایی که تو این دنیا دل آدما رو لرزوندنو خوابو از چشاشون گرفتن ...
گــاهــی آدم مـیـمـانــد بــیـــن بـودن و نــبــودن بــه رفــتـن کــه فـکــر مــیـکـنـی اتــفــاقــی مـی افـتـد کــه مـنــصــرف مـیــشود مــیـخـواهـی بــمــانــی ، رفـتـاری مـیـبــیـنی کــه انـگــار بــایــد بــروی ○◘◘ ایــن بـــلـاتـکـلـیـفی خـودش کـلـی جــهـنـم اسـت ◘◘○
زن به خاطر طبیعتش ضعیفه...
اما در مقابل سختیا بیشتر از یه مرد تحمل داره...
تنها چیزی که زن رو از پا در میاره تو خالی از آب در اومدن مردشه...
گــــاهی اینکـــه صبــح هـــا
دلـــت نمــی خـــواد بیـــدار بشـــی
همیشـــه نشـــونه ی تنبلـــی نیـــست !
خستـــه ای از زندگـــی
نمـــی خــــوای قبـــول کنی کــه یــک روز دیگـــه
شــــروع شـــده
چــــطور مــیتوان به تـاول های پا گفت ...
که تـــمام مسیر طـی شده !!!
اشــــتباه بــــود ... !!!
بـی تــفاوت بــــاش ...!!!
بــه جـهنم ...
مــــگر دریــا مُـــرد از بــی بارانی ...؟!!!
یک وقت اشتباهی مرا از خــاطرت ،
پـــاک نکنی ...!!!
هر وقت پـاک کن دســــتت بــــود ،
بـــــگو ...
ازروی کاغذت
بــــروم کنـار !!!
شــب که می شود ...
شـــــــــــروع می شود ،
ای کــــاش هایِ من ...!!!
خــدایا دیـــــدی ...؟!!
کلی بـــــاران فرستادی ،
تا این لکه ها را از دلـــم بشویی ... !!!
من که گــــفته بودم لکه نیست ... !!!
زخــم اســــت ...
غــــفلت کرده ای مـــــــادر ...
پـــشت این قـــلب عـــاشق ،
فرزنـــدت آرام آرام جـان میسپارد ...
و تـــــو ،
فرامــوش کردن را به او نــیاموخته بــودی ... !!!
کلاغ ...
به خانه ات برس ... .
قصه ی من تمام شد ... !!!
یکی تمام بود و نبودن هایم را ...
یک جــــــــــا برد... !!!
![]()
به شانه ام زدی
که تنهایی ام را تکانده باشی
به چه دل خوش کرده ای؟!
تکاندن برف
از شانه های آدم برفی؟!
گاهی باید به دور خود یک دیوار تنهایی کشید
نـه بـرای ایـنـکه دیـگران را از خـودت دور کنــی
بلکه برای اینکه ببینی
بــرای چــه کـســـانـی اهـــمـــیــت داری کــه ایــن دیــوار را بــشــکنـنـد
هــمــیــشـــــــه نــــبــایـــد هــمـــه چــیـــز را تـــوضـــیــح داد
وقـتــی کســی بــرای نـداشــته هــایــت بـــهـانــه مـیـگــیــرد
بـهتـر اســـت او را هـــم نــداشــته بـاشـــی تــا بــه نـــداشـــتـه هــایــت اضــافــه شــود
دلــم گرفــتـه از آدمــايــي كــه ميــگن :
دوست دارم امــا مــعــنـيشـو نـمـيدونـن
از آدمـايــي كــه مـيـخـوايـن مــال اونـا بـاشـي امــا خـودشـون مــال تـو نـيستـن
از اونـايي كـه زيـر بـارون برات ميميرن و وقـتـي آفـتـاب مـيشـه
همــه چـيز از يـادشــون مـيره
اگه الآن بگن باید برین رو صحنه
و جلوی همه
یه جمله برای کسی که بیش تر از همه دوسش دارین بگین؛
آیا میرین؟؟
اگه میرین چی میگین؟؟
غصـــــــــه اگر هست بگو تا باشد!
معنی خوشــــــبختی ،
بودن انـــــدوه است...!
این همه غصــــــــه و غم ، این همه شـــــــــادی و شور
چه بخــــــــــواهی و چه نه!
میوه یک باغــــند.
همه را با هم و با عـــــــــشق بچین...
ولــــــی از یاد مبر
پشت هر کــــــوه بلند
سبزه زاری اســت پر از یاد خدا!
و در آن باز کسی با صدایی آرام و مطمئن می خواند
که" خــــــدا هست ، "
خدا هست و چرا غصه ؟ چرا ؟
برات پيش اومده وقتي پاي تلفن بايد خداحافظي کنيد
اما هنوز دلتون ميخواد صداشو بشنويد
يهو ميگيد راستي؟!
ميگه : جانم…؟!
آروم ميگي : دوســـتـــت دارم
آخ …. که اين چند ثانيه آخر چقدر مي چســـــبـــه”…
دوتارفیق عاشق یک دختر میشن
دختره میگه من 2 جام مشروب برای شما میارم
تو یکیش زهر ریختم....هرکس زنده بمونه اون با من ازدواج میکنه...!
رفیق اولی میخوره میگه: به سلامتی این که من بمیرم و رفیقم به عشقش برسه،
رفیق دومی میخوره میگه: به سلامتی این که من بمیرم و رفیقم به عشقش برسه.
بعد دختره یه پیک میخوره میگه زهر تو این بود!میخورم به سلامتی این که رفاقت این دو رفیق به هم نخوره...!!!