یک شنبه 30 تير 1392  23:37    نوشته شده توسط :  یه دوست

"زیر خودم خط کشیدم که مهم شوم...!

فکر کردند غلط املایی ام...

پاکم کردند"



 
  یک شنبه 30 تير 1392  23:20    نوشته شده توسط :  یه دوست



 
  یک شنبه 30 تير 1392  23:14    نوشته شده توسط :  یه دوست

این روز ها در خودم به دنبال کلیک راست میگردم،

تا از خودم copy بگیرم و کنار خودم paste کنم ...

شاید از این تنهایی خلاص شوم
!!...



 
  یک شنبه 30 تير 1392  23:10    نوشته شده توسط :  یه دوست

رد پاهایم را پاک می کنم

به کسی نگویید

 

من روزی در این دنیا بودم.

 

خدایا

 

می شود استعـــــفا دهم؟!

 

 

کم آورده ام ...!




پاهـایم را که درون آب مـی زنـم....

ماهــی ها جـمع می شـوند....!

شایـدآنها هـم فهمیـده اند عمری طعـمه ی روزگـار بوده ام...



این روزها

آب وهوای دلم آنقدر بارانی ست

 

که رخت های دلتنگیم را

 

فرصتی برای

 

خشک شدن نیست




خاطراتــــــ کودکیـم را ورق می زنم

 

و یک به یک ، عکسها را با نگاهم می چشیدم

 

عکسهـای دوران کودکیم طعـــــم خوبـی دارنــد ....



 
  یک شنبه 30 تير 1392  23:8    نوشته شده توسط :  یه دوست

در واپسین قدم های راه به 

به تاولهای پا چگونه میتوان گفت :

تمام مسیر اشتباه بود؟؟؟؟!!!!!




خدایا التماس میکنم !

همه دنیا ارزانی دیگران..

ولی...

انکه دنیای من است...

مال دیگران نباشد!




حرفی نیست.!

خودم سکوت را معنی میکنم

کاش میفهمیدی:

گاهی همین نگاه سرد:

روی زمستان را هم کم میکند!!!!



 
  یک شنبه 30 تير 1392  23:4    نوشته شده توسط :  یه دوست

فرقی نمیکند دختر باشی یا پسر

همین که با دل کسی بازی نکنی 

مردی........................................!

 
 
 
 
 

وقتی خودت را سیگار فرض می کنی، حال و روزت می شود مثل من!
یکی پیدا می شود که با لبخند دستانت را می گیرد؛
آتشت می زند؛ و می کشد شیره ی وجودت را.
وقتی خاکستر، تمام وجودت را گرفت؛ زیر پا له می کند باقیمانده ات را
و دستش را به سمت نخ های بعدی دراز می کند



 
  یک شنبه 30 تير 1392  22:56    نوشته شده توسط :  یه دوست

گاهگاهی که دلم میگیرد 


با خودم میگویم:


به کجا باید رفت.


به که باید پیوست.


به که باید دل بست.


به دیاری که پر دیوار است.


به امینی که امانت خوار است.


یا به افسانه دوست؟


...گریه ام میگیرد


Sliver and blue



 
  یک شنبه 30 تير 1392  22:43    نوشته شده توسط :  یه دوست

 

خدایا...

 
بابت آن روز
که سرت داد کشیدم متاسفمـــــــــ...
من عصبانی بودم
برای انسانی که تو میگفتی
ارزشــــَش را ندارد و مــــــــــن پا فشاری می کردم
 
 
 
هر بار که ضربه خوردم کوتاه اومدم

با خودم گفتم


گذشته ها ، گذشته

من ببخشم ، اون شرمنده میشه

نفهمیدم که اینطوری

ضربه ی بعدی رو محکمـــــــــــــــ ترمیزنی !!!



 
  یک شنبه 30 تير 1392  22:34    نوشته شده توسط :  یه دوست


1. مرد را به عقلش نه به ثروتش

2. زن را به وفايش نه به جمالش

3.دوست را به محبتش نه به کلامش 

4. عاشق را به صبرش نه به ادعايش


5.
مال را به برکتش نه به مقدارش


6.
خانه را به آرامشش نه به اندازه اش


7.
اتومبيل را به کاراييش نه به مدلش


8.
غذا را به کيفيتش نه به کميتش


9.
درس را به استادش نه به سختيش


10.
دانشمند را به علمش نه به مدرکش


11.
مدير را به عمل کردش نه به جايگاهش


12.
نويسنده را به باورهايش نه به تعداد کتابهايش


13.
شخص را به انسانيتش نه به ظاهرش


14.
دل را به پاکيش نه به صاحبش


15.
جسم را به سلامتش نه به لاغريش




سخنان را به عمق معنايش نه به گوينده اش
__._,_.___



 
  یک شنبه 30 تير 1392  22:33    نوشته شده توسط :  یه دوست


دقت کردی؟

گاهی... جای رحمت ميشويم زحمت

جای محرم ميشوم مجرم

جای ژست ميشويم زشت

جای يار ميشويم بار

جای قصه ميشويم غصه

جای زبان ميشويم زيان و....

پس زيادی به خودمان مغرور نباشيم چون با يک نقطه جابجا ميشويم



 
  یک شنبه 30 تير 1392  22:31    نوشته شده توسط :  یه دوست

<<ارزش فوق العاده زیبا >>


ارزش خواهر را، از کسی بپرس که آن را ندارد.


ارزش ده سال را، از زوج هائی بپرس که تازه از هم جدا شده اند.


ارزش چهار سال را، از يک فارغ التحصيل دانشگاه بپرس.


ارزش يک سال را، از دانش آموزی بپرس که در امتحان نهائی مردود شده است.


ارزش يک ماه را، از مادری بپرس که کودک نارس به دنیا آورده است.


ارزش يک هفته را، از ویراستار یک مجله هفتگی بپرس.


ارزش یک ساعت را، از عاشقانی بپرس که در انتظار زمان قرار ملاقات هستند.


ارزش يک دقيقه را، از کسی بپرس که به قطار، اتوبوس يا هواپيما نرسيده است.


ارزش يک ثانيه را، از کسی بپرس که از حادثه ای جان سالم به در برده است.


ارزش يک ميلی ثانيه را، از کسی بپرس که در مسابقات المپيک، مدال نقره برده است.


زمان برای هيچکس صبر نمیکند. قدر هر لحظه خود را بدانيد.


قدر آن را بيشتر خواهيد دانست، اگر بتوانيد آن را با ديگران نيز تقسيم کنيد. 

 



 
  شنبه 22 تير 1392  6:56    نوشته شده توسط :  یه دوست

برای کنار هم گذاشتن واژه ها٬

دست قلمم بیش از آنچه فکر کنی خالی است…

و بیش از آنچه فکر کنی احساس می کنم به نوشتن مجبورم !

شاید این هم خاصیت ِ داشتن این صفحه ی مجازی است ؛

میان جاده که می آمدم ، سرم پر از فکر بود

فکرهایی از آن دست که به هر نیمه ای که می رسیدم

احساس می کردم بیش از این رخصت پیش رفتن ندارم

چیزهایی مثل ِِ

آینده

رفتن

ماندن

حالا اما اندیشه ای نیست
برای به واژه آوردن..

 




 
  شنبه 22 تير 1392  6:47    نوشته شده توسط :  یه دوست



 
  شنبه 22 تير 1392  6:43    نوشته شده توسط :  یه دوست

نــہ تــرسے בر نـگـاھـش

نــہ اضـطـرابے בر פּجـوבش

نــہ عـشـقے בر سـرش

نــہ בرבے בر בلـش

فـقـط شـبـیـہ oــن قـــבم oــے زنـב،

ســایــہ ام،

خــوش بــہ حــالـش...



 
  شنبه 22 تير 1392  6:31    نوشته شده توسط :  یه دوست

http://axgig.com/images/18275862570848159170.jpg

ايـــــــــن روزا دوســـــــــتــــــــ داشتــــــــن


بــــــــه حـــــــراج گذاشــــــــــته شده اســـت

همـــــه بــــه همــــــــه بـــــي بهــــــــانه

ميـــ گويـــــــند دوستــــت دارم

براي همـــــــــين اگـــــــر روزي ، جـــــــايي ، کســــــي

از صميم قلـب

گفتـــــــ دوستـــــــــت دارم

لــبــخند مي زنيــــــم و مي گوييــــــــم :

ممنــــون ...



 
  شنبه 22 تير 1392  6:29    نوشته شده توسط :  یه دوست

http://uploadpa.com/beta/12/qkskxw0u2omgorwd837s.jpg

آموختم که خداعشق است وعشق تنها خداست

آموختم که وقتی ناامید میشوم،


خدا با تمام عظمتش عاشقانه انتظارمی کشد

تا دوباره به رحمتش امیدوار شوم.

آموختم اگرتاکنون به آنچه خواستم نرسیدم،

خدا برایم بهترینش رادر نظرگرفته.

آموختم که زندگی سخت است ولی من از او سخت ترم ...



 
  شنبه 22 تير 1392  6:27    نوشته شده توسط :  یه دوست

http://s4.picofile.com/file/7816413545/Newwwwwwwwwwww_11_.jpg


♥ از اين عكس خيلي خوشم مياد



 
  شنبه 22 تير 1392  6:26    نوشته شده توسط :  یه دوست

حریم دلت را 

حرمت نگه دار

 که در این روزگارهمه

 در قلبها در رفت وآمدند




 
  شنبه 22 تير 1392  6:22    نوشته شده توسط :  یه دوست

برای نمایش بزرگترین اندازه كلیك كنید

وقتی دل ارزش خودش را از دست بدهد

و چشمهایت دیگر اشکی برای ریختن نداشته باشد،

وقتی دیگر قدرت فریاد زدن را هم نداشته باشی،

وقتی دیگر هر چه دل تنگت خواسته باشد گفته باشی،

وقتی دیگر دفتر و قلم هم تنهایت گذاشته باشند،

وقتی از درون تمام وجودت یخ بزند،

وقتی چشم از دنیا ببندی و آرزوی مرگ بکنی،

وقتی احساس کنی تنهاترین هستی،

چشمهایت را ببند و از ته دل بخند

که با هر لبخند روحی خاموش جان میگیرد و درخت پیر جوان میشود.



 
  شنبه 22 تير 1392  6:12    نوشته شده توسط :  یه دوست

یه روزی ما هم بیدار میشیم ! یه روزی هممون روی این سنگ می خوابیم و غسال با اون لیف سفید و بلندش برامون لالایی می خونه ! انگار نمی دونه که بیدار شدیم و دیگه خوابمون نمیبره **** بدا به حال کسایی که تو این دنیا دل آدما رو لرزوندنو خوابو از چشاشون گرفتن ...



 
  شنبه 22 تير 1392  6:4    نوشته شده توسط :  یه دوست

گــاهــی آدم مـیـمـانــد بــیـــن بـودن و نــبــودن بــه رفــتـن کــه فـکــر مــیـکـنـی اتــفــاقــی مـی افـتـد کــه مـنــصــرف مـیــشود مــیـخـواهـی بــمــانــی ، رفـتـاری مـیـبــیـنی کــه انـگــار بــایــد بــروی ○◘◘ ایــن بـــلـاتـکـلـیـفی خـودش کـلـی جــهـنـم اسـت ◘◘○



 
  شنبه 15 تير 1392  16:54    نوشته شده توسط :  یه دوست

زن به خاطر طبیعتش ضعیفه...
اما در مقابل سختیا بیشتر از یه مرد تحمل داره...
تنها چیزی که زن رو از پا در میاره تو خالی از آب در اومدن مردشه...

 

 



 
  شنبه 15 تير 1392  16:50    نوشته شده توسط :  یه دوست

گــــاهی اینکـــه صبــح هـــا



دلـــت نمــی خـــواد بیـــدار بشـــی



همیشـــه نشـــونه ی تنبلـــی نیـــست !



خستـــه ای از زندگـــی



نمـــی خــــوای قبـــول کنی کــه یــک روز دیگـــه


شــــروع شـــده

 


 



 
  شنبه 15 تير 1392  16:49    نوشته شده توسط :  یه دوست

آدما باید یکیو داشته باشن که هر وقت
خسته
پکر
داغون
عصبی
و مریض بودی
ازت نپرسه
چرا؟
فقط دستت رو بگیره و بگه :
بلند شو بریم یه دور بزنیم، دوست ندارم این شکلی ببینمت..

 


 



 
  شنبه 15 تير 1392  16:38    نوشته شده توسط :  یه دوست

چــــطور مــیتوان به تـاول های پا گفت ...

که تـــمام مسیر طـی شده !!!

اشــــتباه بــــود ... !!!

http://axgig.com/images/21781311491855540452.jpg

بـی تــفاوت بــــاش ...!!!

بــه جـهنم ... 

مــــگر دریــا مُـــرد از بــی بارانی ...؟!!!

http://axgig.com/images/78550794472656157768.jpg

یک وقت اشتباهی مرا از خــاطرت ،

پـــاک نکنی ...!!!

هر وقت پـاک کن دســــتت بــــود ،

بـــــگو ...

ازروی  کاغذت

بــــروم کنـار !!!

http://axgig.com/images/89182663444791557755.jpg

شــب که می شود ...

شـــــــــــروع می شود ،

ای کــــاش هایِ من ...!!!

http://axgig.com/images/27978222303672407268.jpg

خــدایا دیـــــدی ...؟!!

کلی بـــــاران فرستادی ،

تا این لکه ها را از دلـــم بشویی ... !!!

من که گــــفته بودم لکه نیست ... !!!

زخــم اســــت ...

http://axgig.com/images/08626272710086503003.jpg

غــــفلت کرده ای مـــــــادر ...

پـــشت این قـــلب عـــاشق ،

فرزنـــدت آرام آرام جـان میسپارد ...

و تـــــو ،

فرامــوش کردن را به او نــیاموخته بــودی ... !!!

http://axgig.com/images/77041835016138200473.jpg

 کلاغ ...

به خانه ات برس ... .

قصه ی من تمام شد ... !!!

یکی تمام بود و نبودن هایم را ...  

یک جــــــــــا برد... !!!

http://axgig.com/images/22805489581548135247.jpg



 
  شنبه 15 تير 1392  16:34    نوشته شده توسط :  یه دوست

 

به شانه ام زدی
که تنهایی ام را تکانده باشی
به چه دل خوش کرده ای؟!
تکاندن برف
از شانه های آدم برفی؟!



 
  شنبه 15 تير 1392  16:27    نوشته شده توسط :  یه دوست

 

http://axgig.com/images/69447117781897020688.jpg


گاهی باید به دور خود یک دیوار تنهایی کشید

نـه بـرای ایـنـکه دیـگران را از خـودت دور کنــی

بلکه برای اینکه ببینی

بــرای چــه کـســـانـی اهـــمـــیــت داری  کــه ایــن دیــوار را بــشــکنـنـد


 

http://axgig.com/images/89284706535091579922.jpg


هــمــیــشـــــــه نــــبــایـــد هــمـــه چــیـــز را تـــوضـــیــح داد

وقـتــی کســی بــرای نـداشــته هــایــت بـــهـانــه مـیـگــیــرد

بـهتـر اســـت او را هـــم نــداشــته بـاشـــی تــا بــه نـــداشـــتـه هــایــت اضــافــه شــود

 



 
  شنبه 15 تير 1392  16:26    نوشته شده توسط :  یه دوست

 

http://gallery.avazak.ir/albums/userpics/10001/normal_Avazak_ir-Love%20%2810370%29.jpg


دلــم گرفــتـه از آدمــايــي كــه ميــگن :


دوست دارم امــا مــعــنـيشـو نـمـيدونـن


از آدمـايــي كــه مـيـخـوايـن مــال اونـا بـاشـي امــا خـودشـون مــال تـو نـيستـن


از اونـايي كـه زيـر بـارون برات ميميرن و وقـتـي آفـتـاب مـيشـه


همــه چـيز از يـادشــون مـيره



 
  شنبه 15 تير 1392  16:25    نوشته شده توسط :  یه دوست

اگه الآن بگن باید برین رو صحنه 

و جلوی همه 

یه جمله برای کسی که بیش تر از همه دوسش دارین بگین؛ 

آیا میرین؟؟

اگه میرین چی میگین؟؟



 
  شنبه 15 تير 1392  16:20    نوشته شده توسط :  یه دوست


غصـــــــــه اگر هست بگو تا باشد! 

معنی خوشــــــبختی ، 

بودن انـــــدوه است...! 

این همه غصــــــــه و غم ، این همه شـــــــــادی و شور 

چه بخــــــــــواهی و چه نه!

 

میوه یک باغــــند.

 

 

همه را با هم و با عـــــــــشق بچین... 

ولــــــی از یاد مبر 

پشت هر کــــــوه بلند 

سبزه زاری اســت پر از یاد خدا! 

و در آن باز کسی با صدایی آرام و مطمئن می خواند 

که
" خــــــدا هست ، "

 

خدا هست و چرا غصه ؟ چرا ؟


 



 
  شنبه 15 تير 1392  16:17    نوشته شده توسط :  یه دوست

  برات پيش اومده وقتي پاي تلفن بايد خداحافظي کنيد

         اما هنوز دلتون ميخواد صداشو بشنويد

    يهو ميگيد راستي؟!

  ميگه : جانم…؟!

   آروم ميگي : دوســـتـــت دارم

            آخ …. که اين چند ثانيه آخر چقدر مي چســـــبـــه”…



 
  شنبه 15 تير 1392  16:14    نوشته شده توسط :  یه دوست

دوتارفیق عاشق یک دختر میشن

دختره میگه من 2 جام مشروب برای شما میارم
تو یکیش زهر ریختم....هرکس زنده بمونه اون با من ازدواج میکنه...!

رفیق اولی میخوره میگه: به سلامتی این که من بمیرم و رفیقم به عشقش برسه،
رفیق دومی میخوره میگه: به سلامتی این که من بمیرم و رفیقم به عشقش برسه.

بعد دختره یه پیک میخوره میگه زهر تو این بود!

میخورم به سلامتی این که رفاقت این دو رفیق به هم نخوره...!!!

 

             



 
  جمعه 14 تير 1392  20:56    نوشته شده توسط :  یه دوست

بعضي وقتا مجبوري تو فضاي بغضت بخندي . . .

دلت بگيره ولي دلگيري نکني . . .

شاکي بشي ولي شکايت نکني . . .

گريه کني اما نذاري اشکات پيدا شن . . .

خيلي چيزارو ببيني ولي نديدش بگيري . . .

خيلي حرفارو بشنوي ولي نشنيده بگيري !

خيلي ها دلتو بشکنن و تو فقط سکوت کني . .



 
  جمعه 14 تير 1392  20:55    نوشته شده توسط :  یه دوست

شادی سحابیان 

 

آدمهاي ساده را دوست دارم.

 

همان ها که بدی هيچ کس را باور ندارند. همان ها که برای همه لبخند دارند.

آدم های ساده را دوست دارم. بوی ناب “آدمیّت” مي دهند.



 
  جمعه 14 تير 1392  20:53    نوشته شده توسط :  یه دوست

چه نسل غم انگیزی هستیم..

    دنبال یک اتاق خالی،که موزیک گوش کنیم و چایی بخوریم و حسرت...

                                               همین...!!!



 
  جمعه 14 تير 1392  20:50    نوشته شده توسط :  یه دوست

ب

ه ما دروغ مى گفتند : 


بزرگ که شوید دردها را فراموش مى کنید!


درست این است :


زندگى، آنقدر درد دارد


که از درد نو،


درد کهنه فراموش مى شود



 
  جمعه 14 تير 1392  20:47    نوشته شده توسط :  یه دوست

 

حالا دیگر نه زندگانی می کنم و نه خواب هستم .

 

نه از چیزی خوشم می آید و نه بدم می آید.

 

من با مرگ آشنا و مانوس شده ام .

 

دیگر به مرده ها حسرت نمی ورزم .

منهم از از دنیای آنها بشمار می آیم منهم با آنها هستم .

 

آرزوی خیلی ها بودم ...



 
  جمعه 14 تير 1392  20:45    نوشته شده توسط :  یه دوست

 
 

آرام چشم هایت را ببند ...


یک نفر برای همه نگرانی هایت بیدار است ...


یک نفر که از تمام زیبایی های دنیا تنها تو را باور دارد ...

 



 
  جمعه 14 تير 1392  20:44    نوشته شده توسط :  یه دوست

بهترین پیام دنیا

 یا بمان و امید فردایم باش یا دیروزم را برگردان و برو....



 
  جمعه 14 تير 1392  20:42    نوشته شده توسط :  یه دوست

به سلامتي اونايي که اين روزاشون به تظاهر مي گذره


تظاهر به بي تفاوتي


تظاهر به بي خيالي


به شادي


به اين که ديگه چيزي مهم نيست


ولي فقط خودشون مي دونن چقدر سخت مي گذره ....